خاطرات ما و نی نی ما

اولین حرکات پسرم:

باورت نمی شه پسر گلم...مامی اولین بار وقتی 10 هفته و 3 روز  باردار بود حرکات ماهی مانندی رو زیر نافش احساس کرد حتی وقتی ددی رو صدا کرد اونم متوجه حرکات تو شد...قربونت برم تو به مدت 3 روز اون حرکات ماهی شکل رو به ما نشون دادی  مخصوصا وقتی مامی به پشت می خوابید ولی بعد از 3 روز دیگه خبری ازت نشد اما دوباره وقتی مامی 15 هفته و 5 روز باردار بود یه ضربات کوچیکی مثل حرکات پروانه زیر شکمش احساس کرد. راستشو بخوای فکر نمی کردم تو باشی که داری شیطونی می کنی ولی وقتی یکی از دوستای مامی- سها - بهم گفت اینا تکون خوردن های پسرت هست کلییییی ذوق کردممم و وقتی به ددی هم گفتم اونم کلی شاد شدش. برای 2 روز حرکاتت دایمی بود ولی بعد از اون روز هر ...
8 آبان 1391

اولین ویزیت با مامای خصوصی:

پسر گلم مامی بهمراه ددی روز 30 مهر ماه پیش یک مامای خصوصی رفت. وقت معاینه صدای قلبت را دوباره شنیدم و کلی ددی ذوق کرده بود با شنیدن صدای قلب نازت. مامی هم قرار شد از 18 ابان کلاس های یوگا را شرکت کند.
8 آبان 1391

شنیدن صدای قلب کوچولوی پاک تو برای اولین بار در مطب :

روز 15 مهر ماه مامی وقت ویزیت دکتر انصاری داشت و در اتاق معاینه برای اولین بار صدای قلب نازت رو با دستگاه سونوکیت شنیدم ولی ددی توی اتاق معاینه نبود و وقتی ددی موضوع را فهمید کلی ناراحت شد و همش می گفت منم می خواستم بشنومممم..منم قول دادم دفعه بعد ددی رو هم ببرم با خودم توی اتاق...
8 آبان 1391

سونوگرافی سوم= سونوگرافس ان تی + آزمایش غربالگری + سونوگرافی تعیین جنسیت

  نی نی ما  تابستان هم تمام شد و امروز روز 5 مهر ماه هست. تا امروز به دوستهای صمیمی مامی- مریم،لعبت،لیلا،مریم،غزال- خبر بودن تو را دادم. منتظرم این سونوگرافی سوم را هم بریم و بعد به مادر بزرگ و پدر بزرگ ( مامان و بابای ددی) و ... بگیم. برخلاف همیشه اینبار بیمارستان مهر خلوت بود و زودی نوبت من شد... مامی قبل از سونو برای اینکه مثانه اش پر بشه 2 تا لیوان اب هندوانه تازه که ددی براش تو خونه گرفته بود رو خورد و عزیز دلم تو هایپر شده بودی...اول که سمت چپ دل مامی خودتو جمع کرده بودی بعدش با کلی نفس عمیق و سرفه کردن اومدی وسط دل مامی ( اون جایی که معده مامی هست) ولی باز پشتت با ما بودش...خانم الماسیان خنده اش گرفته بود از...
8 آبان 1391

دومین سونوگرافی مامی= دیدار مامی و ددی با تکون خوردن های دست و پاهای قشنگت و کش و قوس کمرت

  از روزی که بار اول سونو گرافی رفتیم حدود 3هفته می گذرد و مامی در کنار تهوع و بی خوابی شبانه  استرس کل وجودش رو گرفته..استرس از بودن و سالم بودن تو... من و ددی به این نتیجه رسیدیم که استرس خیلی بد هست برای همین تصمیم گرفتیم دوباره دیداری باهات داشته باشیم.عصر روز پنج شنبه 16 شهریور بیمارستان دی رفتیم . ایندفعه قرار بود که ددی اولین فیلم رو از تو عزیز دلمون بگیره. واییی اگه بدونی چقدر من و ددی ذوق کردیم که تورو دوباره خوشحال و سالم می دیدیم. این بار خیلی واضح تر. به صورت کامل با صورت کشیده و دست و پاهای کوچولو که همش تکون می دادی . حتی یه بار هم یه کش و قوس کامل به خودت دادی که ددی اشک تو چشمهاش جمع شده بود از شدت خوشحالی....
8 آبان 1391

اولین سونوگرافی مامی = اولین دیدار مامی و ددی با تو

  روز 25 مرداد 1391 قرار بود بریم بیمارستان مهر سونوگرافی تا ضربان قلب تو عزیز دلمون رو بشنویم...حدود 2-3 ساعتی معطل شدیم و من صدای تپش قلب خودم رو می تونستم بشنوم از شدت استرس. بالاخره نوبت من شد و روی تخت سونوگرافی خوابیدم و دل توی دلم نبود وقتی خانم الماسیان تورو که اندازه یه نقطه بودی رو بهم نشون داد فقط لبخندی بود که روی لبهام نقش بسته بود و ددی هم همش خدا رو شکر می کرد.سن بارداری مامی 6 هفته و 5 روز بود و اندازه قدت از فرق سر تا انتها فقط 7 میلی متر بود. صدای قلبت رو هم شنیدیممم. ضربان قلبت 126 بار در دقیقه بود. از شدت خوشحالی می خواستیم پرواز کنیم. تا از بیمارستان اومدیم بیرون اول به مادر جون زنگ زدم و خبر خوش شنیدن قلبت...
8 آبان 1391

معجزه خدا = 3 نفره شدن ما با به وجود آمدن تو

روز دهم تیر ماه سال 1391 مامی آخرین دوره عادت ماهیانه اش شروع شد ، 3 روز از تولد مامی گذشته و این ماه مامی و ددی قصد دارند که خوشبختی 2 نفرشونو با به وجود اوردن تو کامل تر کنند. روز تخمک گذاری مامی 21 تیر ماه بود ....یعنی مامی و ددی باید 15 روزی منتظر بمونند که به طور قطع معلوم بشه که تو اومدی تو دل مامی یا نه..... دقیقا یک هفته قبل از شروع پریود بعدی ، مامی تهوعش شروع شد ...از یک طرف احساس کنجکاوی بهم می گفت برم و یه بیبی چک از  داروخانه بگیرم و مطمئن بشم ولی از طرف دیگه دوست داشتم نتیجه قطعی رو با ازمایش خون متوجه بشم و برای همین صبر کردم تا 2 روز از تاریخ مورد نظر گذشت و روز موعود برای آزمایشگاه رفتن بود... روز 9 مرداد 1391 .......
8 آبان 1391
1